چهل نكته مهم مديريتي از نظر دكتر دمينگ
 
مکانی برای تشنگان مدیریت

 

 

- سودهاي واقعي از طريق مشتريان وفادار حاصل مي شود نه از طريق مشترياني كه فقط راضي هستند. اين سود 6 تا 8 برابر از مشتريان ديگر بيشتر است.


2-
شركتي كه به دنبال جذب مشتريان دائمي است درآمدهاي بسيار بالاتر از شركتي دارد كه فقط به رد كردن محصولات خود مي انديشد.


3-
مشتريان با ارقام حسابداري شركت گول نمي خورند.


4-
تحقيقات نشان مي دهد كه يك مشتري راضي حدوداً براي 8 نفر محصول را تبليغ مي كند و يك مشتري ناراضي حدوداً به بيش از 20 نفر توضيح خواهد داد كه چه عذابي كشيده است.

5-
كيفيت در اتاق هيئت مديره ايجاد مي شود.

6-
گزارش هاي مالي واقعيت نيستند. آنان شرح اوضاع مالي گذشته اند. يعني يك تصوير تك بعدي از يك دنياي چند بعدي .

7-
مشكلات رقابتي ما به دليل كاركنان حاضر در سيستم نيست بلكه به دليل ضعف مديريت است.

8-
پيوسته و هميشه بايد سيستم توليد و ارائه خدمات را بهبود بخشيد.

9-
ترس رااز بين ببريد.

10-
شعارها، اصرارها و تعيين اهداف را براي نيروي كار حذف كنيد.

11-
سهميه بندي رقمي را براي نيروي كار كنار بگذاريد و به جاي آن رهبري را جايگزين كنيد.

12-
از تعيين اهداف رقمي براي مديران دست برداريد. رهبري را جايگزين كنيد.

13-
نظريات اقتصادي مي گويد : «دانش عنصر كليدي كيفيت است + دو عنصر : سرمايه و نيروي كار.» دمينگ مي گويد. «آگاهي عميق + دانش فني+ سرمايه + نيروي كار مي تواند رمز كيفيت و بهبود پيوست باشد

14-
اين مديران ارشد هستند كه به آگاهي عميق احتياج دارند.

15-
كيفيت فقط در صورتي به دست مي آيد كه افراد حاضر در سيستم احساس امنيت كنند و از كاري كه انجام مي دهند لذت ببرند.

16- 94
درصد مشكلات، ناشي از سيستم هستند و فقط 6 درصد آنها ماهيتي ويژه دارند.

17-
هر گاه مديريت حربه ترس را به كار گيرد، ارقام اشتباه و اطلاعات گمراه كننده دريافت خواهد كرد.

18-
عمل بدون آگاهي، به خصوص آگاهی عميق، مي تواند يك سيستم كاملاً خوب را تخريب كند.

19- WIN-LOSE -SYSTEM
خوب نيست. WIN-SYSTEM-WIN خوب است.


20-
در مورد موقعيت هايي كه براي تكميل كار نياز به همياري است، ايجاد رقابت ضدبهره وري است. به عبارت ديگر، ايجاد رقابت بين كارگران وقتي علت عمده نوسان عملكردها، خود سيستم باشد به تنش خواهد انجاميد و از بهبود و حتي رقابت هم خبري نخواهد شد.

21-
از ديدگاه دمينگ، وظيفه يك رهبر آن نيست كه در مورد افراد قضاوت كند. بلكه او بايد تعيين كند كه چه كسي به كمك ويژه نياز دارد و مطمئن شود كه آن كمك را دريافت مي كند.

22-
بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه مهم ترين ارقام هيچ گاه شناخته نمي شوند. ما نمي دانيم يك مشتري ناراضي يا يك كارمند ناراضي چقدر هزينه بر مي دارد.


23-
بازرسي ابزاري بسيارمحدود است كه ازآن بيش از اندازه استفاده – و معمولاً سوء استفاده – مي شود.

24-
بازرسي نمي تواند سطح كيفيتي را كه در يك محصول طراحي شده است، بهبود بخشد.


25-
آموزش است كه سيستم را بهبود مي بخشد و هزينه ها را كاهش و درآمدها را افزايش مي دهد.

26-
مسير بهبود، براي بهبود كيفيت محصولات و خدمات :

الف - نوآوري در محصول و خدمات

ب - نوآوري در فرآيند ايجاد محصولات و خدمات

ج - بهبود محصولات و خدمات

د - بهبود فرآيند موجود

27-
آموزش جزء جدايي ناپذير بهبود است كه مسئوليت اجراي آن به عهده مديريت است. بهبود هميشه سودآور است.

28-
مسئول آموزش (آموزش دهنده) بايد استادكار باشد. وقتي مهارتي نادرست فراگرفته شود امكان تغيير آن به گونه اي اقتصادي امري محال است. بنابراين، آموزش بايد از همان آغاز به درستي صورت گيرد.

29-
كارگر مي تواند كيفيت پايين تر ارائه دهد، ولي نمي تواند كيفيتي برتر از آنچه سيستم اجازه مي دهد ايجاد كند.

30-
ارزيابي هاي سالانه ديدگاهي كوتاه مدت را به كسب و كار تحميل مي كنند. حتي اگر سهام شركت در دست هايي مطمئن باشد و رياست كل بخشنامه اي صادر كند و بگويد كه ديدگاه درازمدت بسيار با اهميت است، اگر شركت از يك ارزيابي سالانه استفاده كند كارمندان و مديران آن شركت همگي جهت گيري كوتاه مدت خواهند داشت و آن مديران كه به ارشديت مي رسند، پرورده اين سيستم اند تا به آن مقام برسند، ياد گرفته اند كه فقط تفكراتي كوتاه مدت داشته باشند.

31-
آيا آرزوي برنده شدن براي دستيابي به كمال الزامي است ؟

نه ، سعي كنيد فردي باشيد كه به كاري كه مي كند قلباً علاقه مند است. آنچه ما نياز به پرورش آن داريم، عشق به يادگيري، عشق به كاركردن و عشق به بازي كردن است. عشق به آنچه انجام مي دهيد، به مهارت و كمال مي انجامد.

32-
بهترين نوع خدمت به مشتري از افتخارات به كار و مهارت سرچشمه مي گيرد.

33-
كنترل كيفيت به معناي مديريت است، تمام جنبه هاي مديريت .

34-
رهبري، رهبري نظارت نيست.

يك رهبر مهارت ها، استعدادها و توانايي هاي تمام كارمندان خود را مي شناسد ولي در نظر او همه برابرند. او كسي را مورد قضاوت قرار نمي دهد.رهبر بايد همه را به آموزش ترغيب كند.رهبر، تهديد يا تقاضا نمي كند بلكه صبورانه آموزش مي دهد.مدير ناشكيبا، رهبر نيست.وظيفه رهبر، هدايت كارمندان به سوي كيفيت بهتر است.مديران بايد نخستين عاملان بهبود باشند.رهبران محيط كار را لذت بخش مي كنند.


35-
ارزيابي سالانه، به گونه اي تصنعي برخي را برنده و بقيه را بازنده اعلام مي كند.


36-
سرمنشاء بهبود، مغز افرادي است كه در سيستم كار مي كنند. افراد بايد به حد كافي پويا و زنده باشند تا مغزشان كار كند.

37-
براي دگرگوني (TRANSFORMATION) تمام كاركنان را به كار بگيريد. دگرگوني وظيفه همه است.

38-
سعادت تنها سخت كوشي نيست، بلكه به مديريت جامعه بستگي دارد.


39-
ناآگاهي، پرهزينه ترين كالاي دنيا است.

40- (
درس اصلي دمينگ) هدف كل مديريت : هدف از همياري اين است كه به هر يك از ما اجازه داده شود بهترين تلاش خود را عرضه كنيم و در كارها به تمامي مشاركت نماييم.

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 158
بازدید کل : 56078
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


parsskin go Up